آونگ بر صليب سوال- 1-9

ساخت وبلاگ
خانواده و محیط زبانی کودک کودک پس از ســپری کردن دوران همزیســتی خود با مادر، یــا همان دوران جنینی، به دنیای تــازه ای به نام «خانواده» پا می نهد. محیط خانواده بنیادی ترین عرصه برای شــکل گیری و بالندگی زبان کودک است. در این عرصه است که کودک با آواها و سیماها و نگاه های تازه ای روبه رو می شود. آوای گفتار مادر، پدر، خواهر، برادر و دیگر بســتگان خانواده، همچنین سیمای پدر و دیگران، و نیز نگاه های آمیخته به مهر و آغوش گرم و گوارای مادر، پدر، مادربزرگ و پدربزرگ و دیگر نزدیکان، تجربه هایی قشــنگ و رنگارنگ برای کودک به شمار می آیند. گوش کودک، آواهای اهــل خانه را به انباره یا حافظة ذهنی او می سپارد و چشم او نیز ســیمای ساکنان خانه را به سامانة ذهنش می برد. کودک، علاوه بر این، بوی مهر و محبت هر کس را هم در نوع کُنش ها و رفتارهایش درک می کند؛ یعنی هر کس را در ذهن خود، به تناســب نوع رفتارش، رمزگذاری عاطفی و شناسایی می کند. به همین ســان، هر گونه خوراکی را هم با طعم و مزة ویژه اش، در سامانة چشایی خود، رمزگذاری و نشاندار می نماید، و ســرانجام نوع و چگونگی تماس و برخورد با دست و صورت و بدن کودک، برایش پیامی را به ذهن مخابره می کند که با خود، رمزی و نشــانی از شخص یا شیء دارد. کودک به کمک همین رمز یا نشان اســت که در رفتارهای بعدی خود نسبت به افراد یا اشیاء، آنان را می شناسد و به فراخور آن، واکنش نشان می دهد. این نوشته، هنوز به فرجام نیامد. آونگ بر صليب سوال- 1-9...ادامه مطلب
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 11 تاريخ : چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403 ساعت: 12:56

آن که سپاس نیکى تو را نگزارد ، مبادا به نیکویى کردنت بى‏رغبت گرداند ، چه بود که کسى تو را بدان نیکى سپاس دارد که سودى از آن برندارد ، و بود که از سپاس سپاسگزار بیابى بیش از تباه کرده کافر نعمت غدار ، « و خدا نیکوکاران را دوست مى‏دارد . » [نهج البلاغه]

آونگ بر صليب سوال- 1-9...
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 28 تاريخ : جمعه 22 دی 1402 ساعت: 3:30

پایه و اساس تکوین زبان طفل، علاوه بر گوش، با آوای ضربان قلب مادر، آهنگ نفس‌های او و نیز با نغمه‌ها و لالایی‌های روزان و شــبان مادر، پی افکنده می‌شود و درگاه شنیداری طفل نیز آوای مادر را به سامانه مغزی می‌رساند و طفل، خُردک خردک، با طنین این آوا، انس می‌گیرد. بدین‌سان، این آوا در انباره ذهن طفل،(حافظه‌ی شنیداری) نقش می‌بندد. به همین سبب است که می‌بینیم کودک نوزاد، از میان صداهای گوناگون افراد، به آوای مادر، از گونه‌ای دیگر، واکنش نشان می‌دهد.  این تنها آوای مادر است که تکانه‌ای در سامانه‌ی ذهنی کودک پدید می‌آورد و تارهای هیجان و عواطف او را متأثر می‌سازد. این فراینــدِ زبان‌گشــایی و زبان‌آموزی را ایرج میرزا (درگذشــت 1304 شمســی) به سادگی و زیبایی در قطعه‌ی معروف زیر، بیان کرده است:  گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهن گرفتن آموخت  شب‌ها برِ گاهوارة من بیدار نشست و خفتن آموخت  دستم بگرفت و پا به پا بُرد  تا شیوه‌ی راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم  الفاظ نهاد و گفتن آموخت  لبخند نهاد بر لب من  بر غنچه‌ی گل، شکفتن آموخت  پس هستی من ز هستی اوست  تا هستم و هست، دارمش دوست. ( دیوان ایرج میرزا،1353، ص 167) آونگ بر صليب سوال- 1-9...ادامه مطلب
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 49 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1402 ساعت: 19:44

به هــر روی، از موضوع ســخن »خانواده و زبان«، دور نیفتیم.بر پایه آنچه نگاشــته آمد، وجود انســان خمیره‌ای است ترکیبی که بذر هستی‌اش در کِشــتگاهِ وجود مادر، زیر سایه ی جانبخش آفریدگار و نقشبند هستی، می‌روید و می‌بالد. همزیســتی و همدمی طفل با مادر، در ایــن دوران، خلق وخــو و روش و منش و ُکنش دانه وجودی طفل و سامانه ذهنی او را شــکل می دهد و یکی از این کنش‌ها«زبان»است. اینکه در گفتارهای روزانه و فرهنگ عامه، این همــه بر اهمیت«مــادرزاد»بودن ّکُنش‌ها و رفتارهای اشــخاص تأکید می‌شود، بی سبب نیست! یکی از دستاوردهای دامان مادر برای کودک، زبان است. زبان به بیان قُدما « مادرآورَد» اســت، یعنی آنچه از مادر رســیده و مادرزاد است.          « مرا هست این نکویی مادرآورد                مرا دایه به مهر و ناز پرورد». فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین یا افضل الدّین بدیل خاقانی در غزلی می‌گوید:        «به باغ وصل تو، خاری رقیب صد ورد است        به یاد روی تو، دُردی طبیب صد درد است ...         به روزگار، هوای تو کم شود؟ نی نی             هوای تو  عَرَضی نیست، مادرآورد است » خاقانی شروانی، ،1368 ص 560 آونگ بر صليب سوال- 1-9...ادامه مطلب
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 87 تاريخ : شنبه 27 آبان 1402 ساعت: 20:12

در بنیادهای باورشناختی و فرهنگی ما بر این ســخن تأکید می‌شود که خداوند، انسان را از خاک آفرید:« همانا من آفریننده‌ی انسانی از گل هستم. (سوره‌ی ص، آیه 71) و «آنگاه، زبــان و بیان را به او آموخت». (قرآن کریم، الرّحمن، آیات 4-1) «خداوند رحمان، قرآن را آموزش داد؛ انســان را آفرید؛ به او زبان آموخت. یا در متون عرفانی مانند «مرصادالعباد»می‌خوانیم: یعنی من گِل آدم را به دست خودم در چهل روز سرشتم. (رازی،1373 ص 65( پس خمیره‌ی انسان، دَم و نفخه‌ای از روح رحمان را نیز با خود دارد. این جوهره، در سرشت آدمی، کششی «آن َسری» است که سبب می‌شود در نهان و جان او، میل به بالا و آرزوی بازگشت و شــوق رهایی از تنِ خاکی، همواره باشد و پرورده شود و او را به پرواز فرا خوانَد: «روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ای خوش آن روز، که پرواز کنم تا برِ دوست به هوای سر کویش، پر و بالی بزنم».                             منسوب به مولانا جلاالدّین محمّد آونگ بر صليب سوال- 1-9...ادامه مطلب
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 14:48

کودک و زبان مادری خاســتگاه زبان هر کس، دامان مادر و سامانه خانواده اوست. مادر، نخســتین مقام و ایستگاه و زیستگاه دانه وجودی هر فرد است. اقلیم وجود مادر با هر شرایط آب و هوایی که خو بگیرد و رشد بکند بر همان بنیاد، جغرافیای وجودی دانه طفل، نیز با آن انس و الفت می‌گیرد و بسته و وابسته همان آب و هوا می‌شود. زیست جنینی، نخستین مرحله ی همزیستی طفل با مادر است که نُه ماه و اندی، درازا و دوام دارد. این دوران، هنگامة پی‌ریزی و پی‌افکنی ســاختمان وجودی طفل است. خمیره ی وجود و آب و گل وجودی او در همین ایام سرشــته می‌شود و کم کم سر و ســامان می‌یابد. هم جسم او پرورده می‌شود و هم جان او. این بخش از رشــد و پروردگی طفل، طبیعی و مادرزادی است؛ اما چون متولد می‌شود فراگیری زبان و علوم و تربیت آموزی در او آموختنی و اکتسابی است و به تدریج بروز می‌کند. در حکایت زیر، البته با چاشــنی طنز، به همین مسئله اشاره شده است: «گران‌جانی، بی ادبی می کرد. عزیزی او را ملامت نمود. گفت: چه کنم؟ آب و گل مرا چنین سرشته اند! آن عزیز گفت: آب و گل را نیکو سرشته اند؛ اما لگد کم خورده است». (لطایف الطوایف) در واقع به او می گوید: ای انسان، هرچه آن سری و لطف حق بود، در شــکل گیری وجود تو، به شایستگی به کار گرفته شد؛ اما تو خود، آنچنان که لازم اســت در تربیت و کســب فضایل انســانی و رشد و تعالی خویش، کوشش نکرده ای و به پروردگی نرسیده ای. نگاشت کامل این نوشته در نشانی (مجله ی رشد آموزش خانواده، دوره ی چهارم، شماره ی 2، زمستان 1401، ص 16 به بعد )، دست یافتنی است. آونگ بر صليب سوال- 1-9...ادامه مطلب
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 59 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1402 ساعت: 15:40

 از این پس، به یاری پروردگار هستی و زبان، آن آموزگار کلمه و بیــان، دربارة اصلی ترین درگاه دنیای علوم و یادگیری، یعنی «زبان» با شما ســخن خواهیم گفت. زبان، شاهراه رسیدن به جهان نور و روشنایی و علم است. در هر ســرزمین و اقلیم و فرهنگی، گنجینه های گرانباری از آثار حکمی و علمی وجود دارد که همچنان، نو به نو، بر گستره و غنای آن افزوده می شــود. کلید گشایش و راه رسیدن به اندرونه ی این گنجینه ها پس از تسلط بر زبان مادری، فراگیری زبان ملی است. زبان ملی ما ایرانیان در همه فرایندهای رســمی و آموزشی، «زبان پارسی/فارســی» اســت که در اصــل پانزدهم قانون اساســی جمهوری اسلامی نیز اینگونه، بدان تصریح شده است: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران، فارسی است. اسناد و متون رسمی و کتب درسی، باید با این زبان و خط باشد؛ ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رســانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارســی، آزاد است». بر بنیاد این اصل، تلاش می کنیم در سلسله نوشتاری، به نقش زبان رســمی، زبان های محلی، گویش ها و لهجه ها و نیز تأثیر و نقشمندی خانواده در شکل گیری ذهن و زبان کودک بپردازیم و پیوستگی های این مباحث را با برنامه های درسی حوزه تربیت و یادگیری زبان و ادبیات فارسی، در دوره های مختلف تحصیلی، نشان دهیم. آونگ بر صليب سوال- 1-9...ادامه مطلب
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 54 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1402 ساعت: 16:31

این نوشته، بازخوانی رمان »ملّت عشق« با رویکردی کالبدشکافانه و تحلیلی است.با درنگ و تأمّل در بافتار محتواییِ اثر، در می ابیم که همه ی سازه ها و اجزای این رمان و شخصیتهایش،بر بنیادِ قطب نمای عشق، میگردند و می پویند. همچنین با کالبدشکافی ساختار رمان، پی می بریم که نویسنده در تدوینِ درون مایه و محتوای دو مقدّمه ای که در آغاز آورده؛ از شگردِ سینمایی و عنصرِ شکستِ زمان، بهره گرفته است. سخن دیگر، این که همه ی رخدادها و وقایع و حتّی چینش شخصیت ها در این رمان، بر بنیادِ ساختارِ دوگانه یا موازی و ریل وار، استوار است: یکی، زنجیره ی رخدادهای وابسته به زندگی امروزی شخصیت إلا و عزیز را نشان می دهد و دومی، پیوستارِ رویدادهای تاریخیِ زندگیِ مولوی و شمس را به نمایش می گذارد. این منطق دوگانه و موازیِ چینش و بیانِ سیر داستان، در همه ی بخشها تا فرجامِ رمان امتداد دارد. رمانِ ملّت عشق، رمان تاریخی- عرفانی است و دو جریانِ همراستا در سفری معنوی و عاشقانه، سیر و توالیِ داستان را در بستر دو زمان و دو مکانِ امروزی و تاریخی با شخصیت های متناسب با هر دو فضا، پیش می برد. *متن کامل این جستار را با عنوان «همزیستی سنت و مدرنیته در جغرافیای عشق(کالبدشکافی و تحلیل رمان ملت عشق) » به همین قلم، در نشانی زیر بیابید و بخوانید: - پژوهشنامه اورمزد، شماره 60 ،پاییز سال 1401، صص 200 تا 226 آونگ بر صليب سوال- 1-9...ادامه مطلب
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 78 تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1402 ساعت: 17:33

شرط نخست با هم بودن، همزبانی است. همدلی هم در پی آن فراچنگ می‌آید.زیرا زبان، دریچه‌ای است که به سوی دنیـای درون گشـوده می‌شود. آن گاه که زبـان می‌گشاییم، نمــایی از درونـمان را می‌نمایانیم. بنابراین، سخن می‌گوییم تا بودنمان را نشان‌دهیم و پیام بُوِش خویش را به گوش دیگران برسانیم. آن چنان که «سعدی» در دیباچه‌ی گلستان می‌فرماید:  «بماند سال‌ها این نظم و ترتیب             ز ما هر ذرّه خاک، افتاده جایی  غرض، نقشی است کز ما باز ماند            که هستی را نمی‌بینم بقایی».                  (ر.ک: «صداهایی برای ننوشتن، آواهایی برای نوشتن»، اکبری شلدره، 1394، ص 11) آونگ بر صليب سوال- 1-9...ادامه مطلب
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 82 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 23:07

کارافزارهای خواندن بر بنیادِ خواننده (کارافزارهای خواننده محور) خواننده‌ی متن برای این که خواندنی به هنجار و رهوار داشته باشد، به کاربست و همکوشیِ ابزارها و توانایی‌های زیر، نیازمند است: -         دو چشم بینا؛ -         دو گوش شنوا؛ -         همگرایی و همراهی دگر حس‌ها؛ -         لب و دندان و زبانِ کارا؛ -         همراهی زبانِ بدن؛ -         مغز پویا و پذیرا؛ -         شناخت نمادها؛ -         شناخت لحن‌ها؛ -         شناخت نشانگانِ خوانشی؛ -         تشخیص ایستگاه‌های نفس‌گیری؛ -         کاربست آهنگ متناسبِ با حال و مقام؛ (آهنگ رفتار و آهنگ حال). *(ر. ک : کتاب« هم آوایی با جهان متن»، اکبری شلدره، 1399، تهران، انتشارات تیرگان، ص 33) fakbari.parsiblog.com آونگ بر صليب سوال- 1-9...ادامه مطلب
ما را در سایت آونگ بر صليب سوال- 1-9 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efakbari0 بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 16 بهمن 1401 ساعت: 16:38